کیهانشناسی یا کوزمولوژی( به انگلیسی Cosmology): شاخهای از علوم طبیعی (از شاخه فیزیک) است که سرآغاز، فرگشت و سرانجام نهایی گیتی (فرجامشناسی) را مطالعه و بررسی میکند.
کیهانشناسی فیزیکی عبارت است از مطالعه آکادمیک و علمی سرآغاز، فرگشت، ساختارهای بزرگ مقیاس و دینامیک جهان و سرانجام نهایی جهان میپردازد و همچنین در پی کشف قوانین علمی حاکم بر این حقایق میباشد. کیهانشناسی دینی عبارت است از پیکرهای از باورها که برآمده از متون و رسوم تاریخی، اساطیری، دینی و قومیتی در مورد آفرینش و فرجامشناسی میباشند.
یکی از اهداف کیهانشناسی توصیف عالم است و موفقترین نظریه آن تا به امروز در این زمینه « نظریه مِهبانگ (Big Bang Theory)» است.
توجه شود که مِه به معنای بزرگ است و تلفظ این عبارت بصورت مَه اشتباه است. (مِه = بزرگ ، کِه = کوچک) در این نظریه فرض میشود، جهان به یکباره در انفجاری بزرگ به وجود آمدهاست. عالم اولیه تنها شامل سیالی چگال و داغ متشکل از نور و ماده یونیزه شده بود. تابش (فوتون) در ماده به دام افتاده بود ولی با انبساط عالم و سرد شدن آن، الکترونها و پروتونها تشکیل اتمهای خنثی دادند و ماده توانایی به دام انداختن تابش را از دست داد. امروز، ۱۳٫۷ میلیارد سال بعد از مِهبانگ، فوتونهای آزاد شده از قید ماده، تابش زمینه کیهانی را تشکیل میدهند. از رایجترین سوالات در مبحث کیهانشناسی اینست که آیا میتوان مرزی برای جهان قائل شد، یعنی آیا جهان لبه یا کرانهای دارد که در آن به انتها برسد؟ در اینجا باید دو نوع مرز متفاوت را از هم باز شناخت. مرز مشاهدهای و مرز هندسی. منظور از مرز هندسی، مرزی است که به واسطه هندسه جهان پدید میآید و به توانایی بشر در کاوش جهان، ربطی ندارد. مرز مشاهدهای وابسته به کارایی ابزارهای نجومی است. واژه کیهانشناسی (Cosmology)، به معنای مطالعه و بررسی کیهان است و از دو واژه Kosmos به معنای نظم و هماهنگی و Logos به معنای بحث و گفتوگو است.
Add a Comment